جدول جو
جدول جو

معنی گرزه گاورنگ - جستجوی لغت در جدول جو

گرزه گاورنگ
(گُ زَ / زِ یِ رَ)
گرزۀ گاوچهر. گرزی که سر آن به شکل سر گاو بود:
چنین تا لب رود جیحون ز جنگ
نیاسود با گرزۀ گاورنگ.
فردوسی.
بیامد خروشان بدان دشت جنگ
بچنگ اندرون گرزۀ گاورنگ.
فردوسی.
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ
زدی بر سرش گرزۀ گاورنگ.
فردوسی.
رجوع به گرزۀ گاوپیکر و گرزۀ گاوچهر و گرزۀ گاوروی و گرزۀ گاوسار و گرزۀ گاوسر و گرزۀ گاومیش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ زَ / زِ یِ)
گرزی که سر آن بشکل گاو است. گرزۀ گاوچهر:
زند بر سرت گرزۀ گاوروی
ببندت درآرد از ایوان به کوی.
فردوسی.
رجوع به گرزۀ گاوچهر و گرزۀ گاورنگ و گرزۀ گاوپیکر و گرزۀ گاوسار و گرزۀ گاوسر و گرزۀ گاومیش شود
لغت نامه دهخدا